پاورقی‌

پاورقی‌

دست‌نوشته‌های شیواپورنگ
پاورقی‌

پاورقی‌

دست‌نوشته‌های شیواپورنگ

اردی‌بهشت ِمن

انگار بلاگفای عزیز خیال ِخوب شدن ندارد، طفلک... هرچند این‌جا خواننده‌ی زیادی ندارد اما گفتم چند کلمه‌ای بنویسم که وبلاگ‌نویسی از یادم نرود. اردی‌بهشت تمام شد و من مجبور شدم برای روح‌پروراندن در هوای اردی‌بهشتی ِشهسوار، قناعت کنم به درختان ِپرتقال و نارنگی ِخانه‌هایی که توی لاهیجان هنوز ویلایی‌اند و حیاط دارند. مثل ِآدمی که از هوا دور مانده با این بینی ِهمیشه گرفته در زمان ِگذشتن از کوی شقایق تند تند نفس می‌کشیدم و سعی می‌کردم عطر ِاردی‌بهشت را که هدیه‌ی خداست از بهشت، در سینه‌ام، در بینی‌ام، در سرم، توی قلبم نگه‌دارم... تا بهار ِدیگری بیاید و عطر ِبهشتی دیگر...