پاورقی‌

پاورقی‌

دست‌نوشته‌های شیواپورنگ
پاورقی‌

پاورقی‌

دست‌نوشته‌های شیواپورنگ

پیتار

مورچه‌ها توی زندگی یک هدف ِخیلی ویژه و خاص دارند، بی‌کلونی نمی‌مانند. هدف ِشان یافتن و خوردن است. برای رسیدن به مقصد مسیر ِمنظم و مشخصی دارند روی یک خط ِمستقیم یا اندکی مستقیم یا کمی منحنی کوتاه‌ترین راه ِممکن را پیدا می‌کنند. بعد منبع ِخوراکی‌شان را به اشتراک می‌گذارند خیلی ساده با اثرگذاری روی مسیری که راه می‌روند. از خود ِشان فرومون ترشح می‌کنند و هرچه میزان ِترشح ِفرومون روی مسیری که می‌روند غلیظ‌تر باشد راه ِشان کوتاه‌تر است و پررفت و آمدتر. مورچه‌ها معمولا نمی‌بینند.

آدم‌ها توی زندگی از خود ِشان اثر باقی می‌گذارند با میزان و اندازه‌های ترازوهای شخصی، در حد نیازهای ِشان. آدم‌ها منابع ِغذایی را از هم پنهان می‌کنند. آدم‌ها فرومون ندارند آدم‌ها فرومون ِشان را از مسیر پاک می‌کنند. با آن‌که آدم‌ها هم کلونی‌ دارند اما هرگز کلونی ِشان مثل ِکلونی ِمورچه‌ها نیست. مورچه‌ها همیشه به سمت ِتکامل جمعی حرکت می‌کنند. آدم‌ها همیشه به سمت ِتکامل فردی پیش می‌روند. مورچه بودن و ندیدن خیلی سخت است اما آدم بودن و دیدن از آن هم تلخ‌تر...

پ.ن: خوب چه اشکالی دارد بگذار کمی هم در مورد موچه حرف بزنم نه سال است وبلاگ می‌نویسم کِی دیدی درمورد مورچه و فرومون حرف بزنم؟

 

پیتار: مورچه

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.