رمانهای خیلی زیادی هستند که دوران ِنوجوانی ِمان را با آن گذراندهایم، با قهرمانانش ماجراها گذراندهایم. دوران خیلی ِخوشی بود وقتی که بینیام را توی زاویهی حادهی کتابها فرو میکردم بوی کاغذ را به مشام میکشیدم و با کلمات جشن میگرفتم.
از رمانهای مخصوص ِبزرگسالان که گاه با اجازه و اغلب بیاجازه میخواندم بگذریم، چه کسی میتواند لحظات ِخواندن ِ ماجراجوی جوان، کوچه گردها، تیستوی سبزانگشتی، بیخانمان و دزیره و ... را دوباره به ما برگرداند؟ بعضی حسها سن ِمخصوص ِخود را دارد اما گاهی اوقات هم شانس به ما رو میکند و کتابی میخریم که خواندنش همان لذت ِ دوران ِنوجوانی را برایمان زنده میکند. اندوه ِبلژیک یکی از همان کتابهاست که حجمش آدم را یاد ِهمان کتابهای دوران ِقدیم میاندازد که وقتی شروع میکردی به خواندنش دلت نمیخواست تمامش کنی. با لویی ِبانمک در دو قسمت ِاندوه و بلژیک همسفر میشوی و احساساتی برایت زنده میشود که دورانی با آن خوش بودی. این کتاب لبریز است از قصه، احساس، عشق، خیانت، تاریخ، جنگ و صلح.
این کتاب توسط ِهوگو کلاوس نوشته و با ترجمهی بسیار دقیق و خواندنی خانم سامگیس ِزندی به مدیریت ِنشر آموت منتشر شده است. خواندن ِاین کتاب را از دست ندهید.