پاورقی‌

پاورقی‌

دست‌نوشته‌های شیواپورنگ
پاورقی‌

پاورقی‌

دست‌نوشته‌های شیواپورنگ

نامه‌های سیاه

....وقتی بعد از تعطیلات به دانشگاه برمی گشت دراتوبوس مردی رادیدکه خیلی به دامون شبیه بود.بااین تفاوت که موهایی قرمزداشت ...با تحسر به نیمرخ مردکه باهمسرش مشغول گفتگوبودخیره شد...تفاوت نگاه مردبادامون درچه بود؟...مردیک فردعامی وعادی بودبا لباسهایی بسیارمعمولی ...کودکی شیطان نشانده برروی زانو...فقط چرااوازدامون برای تاراقابل احترام تربود....پیاده که شدکنارخیابان ایستادویک باردیگربه گفتگوی صمیمانه مردوزن ازدورنگاه کرد....تارافکر کرد :درنگاه مردچه وجودداردکه اورابزرگوارتر،مهربانترو بهترازدامون نشان می دهد،چیزی که نگاه دامون فاقدآن بود،مردباعشق و با حرارت چیزی را برای همسرش تعریف می کرد دونفری می خندیدند و هر ازگاهی دست مرد موهای فرفری و شرابی پسرکش را به هم می زد یا نوازش می کرد کودک پستانک می مکید و هر بار که پدر دست به موهایش می کشید چشمان خواب آلودش را به طرف او بر می گرداند و می خندید بعد با آرامش خودش را در آغوش پدر دراز می کرد و مدتی بعد بلند می شدو دوباره می نشست و مرد با حوصله تمام او را طوری نگه داشته بود که از آغوشش نیفتد ...اندیشید:راستی دامون فاقدهرگونه احساسیسیت ....صدای دیگری درگوشه دیگرمغزش طنین انداخت :سکوت ...سکوت سرشارازناگفته هاست ...خیابان خلوت بودوبرگهای ریزبهاری که همه جاراسبزکرده بودندعطرملایمی به مشام تارامی رساند...بادازلابلای لباسهای معطرتارابه اوپیچیدوتارابازوان گشوده بلندخواند:صداکن مرا...صدای توخوبست ....نگوسکوت ....سکوت ...سکوت .....باشنیدن صدای پنجره های اطراف سکوت کردوودردل باشرم خواند:دوستت دارم رابامن بسیاربگو...دوستت دارم راازمن بسیاربپرس .صدای دامون در جانش جاری شد :حرف دیگری نمونده ...چیزدیگری نیست که بمن نگفته باشی ....آدم بایدشهامت گفتن حرفهاراداشته باشد...اینجابازرنگی خندید....مردی که ازمقابل می آمدجواب خنده تاراراداد.... تاراحتی اوراندید...دردل گفت :بچرخ تابچرخیم ...اگه فکرمی کنی من اول می گم سخت دراشتباهی ...من به زانودرت میارم دامون ...هرچی باشه ...این منم که دارم گردونه رومی چرخونم ...

دردانشگاه اورادید.پرشورودرحال بحث ...به تاراکه بی اعتنامی گذشت ...خیره ماندوحرفش راقطع کرد...بعدباحواسی پرت به صحبت ادامه داد...تارامی رفت تابه کلاسش برسددرحالیکه خودش خوب می دانست چقدردرپیچ پله هاجامانده است ....